دری را گویند که پنجره دار باشد. بعضی دری را گویند که پیش آن پنجره داشته باشد و مردم از عقب پنجره نمایان باشند، و معنی اول بهتر است چه غلبکن به معنی پنجره است. (از برهان). دری را گویند که پیش او پنجره باشد، چه غلبکن به معنی پنجره آمده. (از جهانگیری) (از انجمن آرا). دری باشد مانند جعفری یا پنجره که هر که در آن باشد بنماید. (شرفنامۀ منیری). دری را گویند که پیش آن پنجره باشدمانند جعفری. (از آنندراج). در غلبکن و در غلبکین، هر دو که در برهان آمده است غلط است و غلبکین به ضم غین و فتح باء و کاف تازی صحیح است، و ’در’ هم به معنی باب جزء کلمه نیست. شاعر گفته ’غلبکن در چه باز یا چه فراز’. امروز می گویند قبایم غلبکن شده یعنی به میخ و مانند آن گرفته و مثلثی که یک ضلع آن هنوزبر جامه چسبیده است کنده شده، و ’غلبکن در’ در شعر شاعر به معنی در مشبک است. (یادداشت مرحوم دهخدا)
دری را گویند که پنجره دار باشد. بعضی دری را گویند که پیش آن پنجره داشته باشد و مردم از عقب پنجره نمایان باشند، و معنی اول بهتر است چه غلبکن به معنی پنجره است. (از برهان). دری را گویند که پیش او پنجره باشد، چه غلبکن به معنی پنجره آمده. (از جهانگیری) (از انجمن آرا). دری باشد مانند جعفری یا پنجره که هر که در آن باشد بنماید. (شرفنامۀ منیری). دری را گویند که پیش آن پنجره باشدمانند جعفری. (از آنندراج). در غلبکن و در غلبکین، هر دو که در برهان آمده است غلط است و غلبکین به ضم غین و فتح باء و کاف تازی صحیح است، و ’در’ هم به معنی باب جزء کلمه نیست. شاعر گفته ’غلبکن در چه باز یا چه فراز’. امروز می گویند قبایم غُلْبَکَن شده یعنی به میخ و مانند آن گرفته و مثلثی که یک ضلع آن هنوزبر جامه چسبیده است کنده شده، و ’غلبکن در’ در شعر شاعر به معنی در مشبک است. (یادداشت مرحوم دهخدا)